جدول جو
جدول جو

معنی بدرالدین بیهقی - جستجوی لغت در جدول جو

بدرالدین بیهقی
(بَ رُ دْ دی ن بَ / بِ هََ)
از دانشمندان معاصر قوبلای قاآن بود و در فقه و اصول و حدیث و تفسیر تبحر داشت. رجوع به نامۀ دانشوران ج 4 ص 96 شود، همیان هزار یا ده هزار درهم یا همیان هفت هزار دینار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، ده هزار درهم. (از اقرب الموارد) (زمخشری). ده هزار درم یا هفت هزار دینار. (مهذب الاسماء). ج، بدر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، بدور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، در صحاح گوید: خیک شیر از پوست بزغالۀ ازشیربازشده را بدره گویند و خیک روغن را که از آن پوست سازند مسأد و خیک شیر را که از پوست بزغالۀ رسیده سازند وطب و خیک روغن را که از آن سازند نحی و خیک شیر را که پوست بزغالۀ شیرخواره باشد شکوه و خیک روغن را عکّه نامند. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، درختی که بار و میوه ندارد. (از مؤیدالفضلا از آنندراج). درخت بی بار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا